در نگاه اول شاید همه کشندهها کارکردی یکسان داشته باشند: جابهجایی بارهای سنگین در مسیرهای طولانی. اما واقعیت این است که تفاوتهای مهمی در نوع طراحی، تکنولوژی، عملکرد و حتی نحوه استفاده از کشندهها در نقاط مختلف جهان وجود دارد. دو سبک غالب در این حوزه، کشندههای آمریکایی و اروپایی هستند که هرکدام با فلسفه مهندسی خاص خود توسعه یافتهاند.
در این میان، برخی از بهترین کامیونهای آمریکایی که شامل کشندههای آمریکایی با آن دماغههای کشیده، موتورهای قدرتمند و شاسیهای غولپیکر میشوند، بیشتر برای رانندگی بیوقفه در بزرگراهها طراحی شدهاند. در سوی دیگر، کشندههای اروپایی با طراحی جمعوجور، مصرف بهینه سوخت و مانور بالا، برای جادههایی با محدودیتهای مهندسیشده و مقررات سختگیرانه ساخته میشوند.
در این مقاله، تلاش کردهایم با زبانی روشن و تحلیلی، همانطور که به تفاوت ریش کوتاه و بلند تریلی پرداختهایم، تفاوتهای اصلی میان این دو نوع کامیون را بررسی کنیم؛ از ساختار کابین گرفته تا نوع موتور و عملکرد در مسیرهای مختلف. اگر با دنیای حملونقل سنگین سر و کار دارید یا صرفاً میخواهید شناخت عمیقتری نسبت به کشندههای آمریکایی و اروپایی پیدا کنید، این مطلب میتواند دیدگاه روشنی به شما ارائه دهد.
طراحی بدنه و کابین کامیون ها: دماغدار در برابر تخت
نخستین بخشی که در برخورد با یک کشنده آمریکایی توجه را جلب میکند، دماغه بلند و جلوآمده آن است؛ موتوری که خارج از اتاق راننده قرار دارد و با یک کاپوت جداگانه محافظت میشود. این نوع طراحی که در اصطلاح به آن دماغهدار (Conventional) میگویند، بیش از آنکه صرفاً سلیقهای باشد، ریشه در واقعیتهای جادهای آمریکا دارد: بزرگراههای عریض، فاصلههای طولانی و فضای کافی برای مانور.
در مقابل، کشندههای اروپایی مانند کامیونهای اسکانیا عمدتاً از نوع بدون دماغه (Cab-Over-Engine یا COE) هستند؛ جایی که موتور در زیر کابین قرار گرفته و راننده تقریباً روی محور جلو مینشیند. این طراحی بهویژه در جادههای باریک، مناطق شهری و مسیرهای کوهستانی اروپا که محدودیت فضا یک عامل مهم است، مزیت محسوب میشود.
تأثیر طراحی کابین بر ایمنی و دید
در کشندههای بدون دماغه، به دلیل کوتاهتر بودن طول کلی وسیله، راننده دید بهتری نسبت به فضای جلو دارد. این مزیت در ترافیک سنگین یا مسیرهای پیچدرپیچ کاربردی است. میتوانید با استفاده از بهترین برنامههای مسیریابی برای رانندگان مسیرهایی با ترافیک کمتر را انتخاب کنید. در عوض، کشندههای دماغهدار به دلیل وجود کاپوت، دید مستقیم کمتری نسبت به جلوی کامیون دارند؛ اما از آنسو در تصادفهای شدید، ساختار دماغه نقش ضربهگیر را ایفا کرده و از راننده بهتر محافظت میکند. ریتاردر نیز نقش زیادی در کاهش تصادفهای جادهای دارد.
راحتی راننده در سفرهای طولانی
یکی از مزیتهای مهم کشندههای آمریکایی، فضای بزرگتر کابین است. به دلیل جدا بودن موتور، فضای داخلی کابین میتواند شامل تختخواب، یخچال، فضای نشیمن و حتی امکانات رفاهی بیشتر باشد که با توجه به اهمیت استراحت برای رانندگان بهویژه برای مسیرهای چند روزه، محیطی راحتتر و امن برای راننده فراهم میکنند.
در طرف مقابل، کشندههای اروپایی با وجود فشردگی بیشتر، در سالهای اخیر تلاش کردهاند از هر سانتیمتر فضای داخلی بهطور هوشمندانه استفاده کنند. طراحی ارگونومیک، دسترسی آسان به فرمان و تجهیزات، و فضای خواب فشرده اما کارآمد از جمله تلاشهایی است که تجربه رانندگی را برای شرایط اروپا بهینه کرده است.
نوع شاسی و سیستم تعلیق: استقامت در برابر انعطاف
یکی از تفاوتهای بنیادین میان کشندههای آمریکایی و اروپایی، در ساختار شاسی و عملکرد سیستم تعلیق نهفته است. این تفاوتها صرفاً به شکل ظاهری محدود نمیشوند، بلکه به نحوه انتقال نیرو، کنترل بار، و مقاومت در برابر تنشهای طولانیمدت مانند رانندگی در طوفان شن مرتبطاند.
ساختار شاسی: ماژولار یا فشرده؟
کشندههای آمریکایی معمولاً با شاسیهای بلند، ماژولار و مقاوم تولید میشوند. این نوع طراحی، امکان نصب قطعات متنوع و سفارشیسازی بالا را فراهم میکند و برای مسیرهای بیانتها و شرایط آبوهوایی متنوع در آمریکای شمالی کاملاً مناسب است. درواقع، بسیاری از کشندههای آمریکایی برای بارهای بسیار سنگین و تریلرهای طویل طراحی شدهاند که نیازمند توزیع وزن روی یک شاسی بلندتر هستند.
در مقابل، شاسی کشندههای اروپایی مانند کامیونهای نسل جدید ولوو اغلب کوتاهتر، یکپارچهتر و با تمرکز بر توزیع وزن دقیقتر ساخته میشود. دلیل اصلی این فشردگی، مقررات سختگیرانه اروپایی در زمینه طول مجاز وسیله نقلیه است. در این نوع طراحی، هر سانتیمتر اهمیت دارد و مهندسی دقیقتری برای کاهش وزن و بهبود تعادل بار به کار رفته است.
سیستم تعلیق: نرمی یا کنترلپذیری؟
در کشندههای آمریکایی، سیستم تعلیق اغلب با هدف جذب ضربات در مسیرهای طولانی و ناهموار طراحی شده است. در بسیاری از مدلها، از تعلیق بادی با دامنه حرکت بالا یا ترکیب فنر و کمکفنر قدرتمند استفاده میشود تا راننده در مسافتهای چند هزار کیلومتری کمترین فشار را تجربه کند.
در مقابل، کشندههای اروپایی با سیستم تعلیق دقیقتری کار میکنند که کنترل و پایداری بیشتری در جادههای پیچیده و شرایط ترافیکی فراهم میآورد. این کشندهها اغلب برای مسیرهای کوتاهتر یا منطقهای طراحی میشوند که در آنها قابلیت مانور، ترمزگیری دقیق و چسبندگی به مسیر اهمیت بیشتری دارد و نیاز است برای رانندگی امنتر به نکات افزایش طول عمر تایر کامیون توجه داشته باشید.
موتور، گیربکس و توان خروجی: قدرت خام در برابر مهندسی
اگر موضوع طراحی شاسی و بدنه را به استراتژی توزیع فیزیکی بار مرتبط بدانیم، عملکرد موتور و گیربکس را باید قلب تپنده کشندهها در نظر گرفت؛ جایی که تفاوتهای فلسفی میان مهندسی آمریکایی و اروپایی بهوضوح آشکار میشود. انتخاب روغن موتور مناسب کامیون برای هر دو ضروری است.
موتورهای حجیم با قدرت بالا
کشندههای آمریکایی معمولاً به موتورهایی با حجم بالا و قدرت خام بیشتر مجهز هستند. موتورهای ۱۲ تا ۱۵ لیتری با توان خروجی بیش از ۵۰۰ اسب بخار در بسیاری از مدلهای معروف آمریکایی مانند Kenworth یا Freightliner رایجاند. این موتورها برای کشیدن تریلرهای بسیار سنگین در مسیرهای صاف و طولانی طراحی شدهاند و بیشتر بر دوام و قدرت متمرکزند تا بازدهی سوخت. بهکارگیری روشهای کاهش مصرف سوخت کامیون به کنترل مصرف سوخت این کامیونها کمک میکند.
در مقابل، کشندههای اروپایی با موتورهایی کمحجمتر اما پیشرفتهتر عرضه میشوند. حجم موتورهای آنها معمولاً در بازه ۹ تا ۱۳ لیتر قرار دارد، اما با بهرهگیری از توربوشارژر، تزریق مستقیم سوخت، و سیستمهای پیشرفته کنترل الکترونیکی، به خروجیهای قابلتوجهی دست مییابند که با مصرف سوخت کمتر همراهاند.
گیربکس: دستی یا اتوماتیک؟
در گذشته، کشندههای آمریکایی عمدتاً به گیربکسهای دستی با تعداد دنده بالا (تا ۱۸ دنده) مجهز بودند که نیازمند مهارت بالای راننده در تعویض دقیق دندهها بود. اما در سالهای اخیر، بهویژه با افزایش سهم حملونقل بین ایالتی و تمایل به راحتی بیشتر، استفاده از گیربکسهای اتوماتیک یا AMT (گیربکسهای دستی خودکار شده) نیز گسترش یافته است.
کشندههای اروپایی از مدتها پیش به سمت استفاده از گیربکسهای AMT حرکت کردهاند و در بسیاری از برندهای مطرح مانند ولوو، اسکانیا و مرسدسبنز، که در مقاله تاریخچه کامیونهای مرسدسبنز نیز به آن اشاره شده، گیربکسهای هوشمند با قابلیت تحلیل شرایط مسیر و تطبیق دنده به صورت خودکار رایج هستند. این سیستمها با هدف کاهش مصرف سوخت و بهینهسازی عملکرد راننده توسعه یافتهاند و در جادههای پرترافیک یا کوهستانی مزایای زیادی دارند.
مصرف سوخت و بهرهوری انرژی: صرفهجویی یا قدرت پایدار؟
مسئله مصرف سوخت، یکی از محورهای اصلی در مقایسه میان کشندههای آمریکایی و اروپایی است؛ نهتنها به دلیل هزینههای مستقیم سوخت، بلکه به خاطر الزامات زیستمحیطی و نقش آن در بهرهوری عملیاتی ناوگان.
کشندههای آمریکایی: مصرف بالا، اما با منطق متفاوت
در کشندههای آمریکایی، موتورهای بزرگتر با خروجی قدرت بالاتر معمولاً مصرف سوخت بیشتری دارند. در مسیرهای مستقیم و طولانی، این موتورها با دور موتور پایین و بدون توقفهای مکرر کار میکنند که تا حدودی این مصرف را بهینه میکند. با این حال، در مسیرهای شهری یا تپهای، مصرف سوخت بهطور محسوسی بالا میرود. با توجه به مسیر، بهکارگیری روشهای جلوگیری از جوش آوردن کامیون اهمیت زیادی دارد.
از سوی دیگر، برخی از شرکتهای آمریکایی در سالهای اخیر با بهرهگیری از تکنولوژیهایی مانند سیستم خاموشی خودکار در توقفها (Idle Shut Down)، بهینهسازی آیرودینامیک و گیربکسهای هوشمند تلاش کردهاند فاصله خود را با استانداردهای اروپایی کاهش دهند.
کشندههای اروپایی: سوخت کمتر، مهندسی دقیقتر
در اروپا، قوانین سختگیرانه در حوزه آلایندگی هوا (مانند استاندارد Euro 6) خودروسازان را مجبور کرده تا روی توسعه سیستمهای کاهش مصرف و کاهش آلایندهها تمرکز کنند. نتیجه این مسیر، تولید کشندههایی با مصرف سوخت بهینه، بهرهوری بالا در راندمان حرارتی، و استفاده از فناوریهایی نظیر سیستم توقف/حرکت خودکار، تزریق چندمرحلهای سوخت و مدیریت هوشمند مصرف انرژی بوده است.
در مسیرهای کوهستانی یا داخلشهری، کشندههای اروپایی به دلیل نسبت توان به وزن بهینه و هماهنگی بهتر موتور و گیربکس، مصرف سوخت بسیار اقتصادیتری دارند. همین عامل، یکی از دلایل اصلی استقبال از آنها در کشورهای دارای زیرساخت محدود یا ترافیک سنگین است. استفاده از بهترین اپلیکیشنهای هواشناسی در این مسیرها برای جلوگیری از خطرهای احتمالی ضروری است.
نگهداری، قطعات و تعمیرات: سادهسازی در برابر تکنولوژی پیچیده
هزینه نگهداری و تعمیرات، فقط مربوط به قطعهای که خراب شده نیست؛ بلکه شامل زمان ازکارافتادگی، دسترسی به قطعات یدکی و پیچیدگی تعمیر نیز میشود که در نظر نگرفتن این شرایط، انتخاب بهترین تریلیهای دنیا را نیز به انتخابی اشتباه تبدیل میکند. تفاوت میان کشندههای آمریکایی و اروپایی در این زمینه، هم به ساختار فنی بازمیگردد و هم به فلسفه طراحی هرکدام.
کشندههای آمریکایی: تعمیرپذیری بالا اما عدم دسترسی به قطعات
بسیاری از کشندههای آمریکایی با ساختاری طراحی شدهاند که تعمیر و سرویس آنها به راحتی توسط تعمیرکاران محلی قابل انجام است. فضای باز زیر کاپوت، قطعات مستقل و ماژولار، و عدم وابستگی شدید به نرمافزارهای تخصصی باعث شده تعمیرات روزمره مانند تعویض سیستم ترمز، گیربکس یا موتور و یا تعمیر مشکلات رایج ترمز کامیون بهسادگی صورت گیرد. قطعات یدکی کشندههای آمریکایی تنها در آمریکا شمالی یافت میشوند. و در خارج از آمریکا، این دسترسی محدود و زمانبر است.
کشندههای اروپایی: مهندسی دقیق اما نیازمند تخصص
در نقطه مقابل، کشندههای اروپایی دارای سیستمهای فشردهتر و فناوریمحورتر هستند. بسیاری از بخشهای حیاتی آنها به ECU و نرمافزارهای اختصاصی متکیاند که عیبیابی و تعمیر را نیازمند ابزارهای تخصصی و گاهی نمایندگیهای مجاز میکند.
از آنجا که این کشندهها معمولاً با تمرکز بر بهینهسازی و دقت طراحی شدهاند، حتی تعویض یک قطعه ساده ممکن است نیازمند باز کردن بخشهای متعدد و بررسی نرمافزاری باشد. این مسئله بهویژه در کشورهایی که زیرساخت خدمات پس از فروش مناسبی ندارند، میتواند دردسرساز شود.
تناسب با نوع بار و مسیر
کارایی یک کشنده تنها به مشخصات فنیاش بستگی ندارد، بلکه باید با نوع بار و مسیر تطابق کامل داشته باشد که به مهار بار کامیون کمک کند. در این بخش، نگاهی دقیقتر به این مسئله خواهیم داشت که هر مدل در چه شرایطی عملکرد بهینهتری دارد.
کشندههای آمریکایی: انتخاب مطمئن برای بارهای سنگین و مسیرهای طولانی
کشندههای آمریکایی با موتورهای قدرتمند، اتاق راننده راحت و دوام بالا برای مسیرهای بینشهری، ترانزیتهای چندروزه و حملونقل بینالمللی گزینههای مناسبی هستند. در حمل تریلرهای سنگین مانند تریلرهای تانکر، محمولههای معدنی یا انواع کانتیر در مسافتهای مستقیم، این کشندهها با عملکردی پایدار و استهلاک پایینتر نسبت به مسافت، ارزشمند محسوب میشوند.
کشندههای اروپایی: چالاک و دقیق در مسیرهای متراکم
در مسیرهایی که نیاز به مانور بالا، رانندگی در باران توقفهای پیدرپی و عبور از جادههای کوهستانی یا شهری وجود دارد، کشندههای اروپایی با چابکی، مصرف کمتر و کنترل بهتر برنده میدان هستند. برای تریلرهای یخچالی، حمل کالاهای سریعالفساد مانند میوه که به رعایت نکات حمل و نقل محصولات کشاورزی نیاز دارد، یا مسیرهای داخل شهری، این کشندهها با قدرت کافی و ابعاد مناسب، عملکردی روان و قابل اطمینان دارند.
وضعیت قانونی کشندههای دماغدار و بدون دماغ در ایران، اروپا و آمریکا
نوع طراحی کشنده، صرفاً یک انتخاب مهندسی نیست؛ بلکه در بسیاری از کشورها، تحت تأثیر قوانین راه، استانداردهای ایمنی و محدودیتهای ابعادی قرار دارد.در مقاله استعلام تعداد بارنامه با کد ملی به نکات رعایت بخشی از این قوانین پرداختهایم. در این بخش، نگاهی مقایسهای خواهیم داشت به سیاستها و مقرراتی که در آمریکا، اروپا و ایران، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر نوع کشندههای مورد استفاده اثر گذاشتهاند.
اروپا: محدودیت فضا، قانونگذاری سختگیرانه
در اروپا، قوانین حملونقل جادهای بهگونهای تنظیم شدهاند که کامیونهای بدون دماغه (cab-over) را به انتخاب اصلی ناوگانهای حملونقل تبدیل کردهاند. دلیل اصلی این موضوع، محدودیت صریح در طول کل وسیله نقلیه است. از آنجا که کشندههای دماغدار طول بیشتری را به موتور اختصاص میدهند، فضای کمتری برای تریلر باقی میماند و این امر باعث کاهش ظرفیت بار میشود.
افزون بر آن، شعاع گردش تنگ، خیابانهای باریک و زیرساختهای فشرده در بسیاری از کشورهای اروپایی، باعث شده مدلهای جمعوجورتر، عملکرد بهتری از خود نشان دهند. در نتیجه، در اکثر کشورهای عضو اتحادیه اروپا، کشندههای دماغدار عملاً از دور خارج شدهاند، حتی اگر ممنوعیت صریحی در قوانین وجود نداشته باشد.
آمریکا: آزادی ابعاد، سلطه کشندههای دماغدار
در مقابل، آمریکا با زیرساخت جادهای گسترده، جادههای بین ایالتی وسیع، و قوانین بازتر در خصوص طول و ابعاد کامیونها، فضای کاملاً متفاوتی دارد. در این کشور، کشندههای دماغدار (Conventional) همچنان شکل غالب ناوگان جادهای هستند و هیچ محدودیتی در خصوص طراحی آنها وجود ندارد. برخلاف اروپا، در آمریکا داشتن کاپوت بلند نه تنها محدودیتی ایجاد نمیکند، بلکه به عنوان مزیتی در کاهش گرمای موتور، افزایش راحتی راننده و حتی بهبود ایمنی در تصادفات تلقی میشود. انتخاب فیلتر مناسب از میان انواع فیلترهای کامیون نیز میتواند به افزایش طول عمر کامیون کمک کند.
ایران: ممنوع نیست، اما محدود از جهات دیگر
در ایران، قانون خاصی که استفاده از کشندههای دماغدار را ممنوع اعلام کند، وجود ندارد. در دهههای گذشته، نمونههایی از برندهای معروف مانند ماک، ولوو و مرسدسبنز با طراحی دماغدار وارد کشور شدهاند. حتی در سالهای اخیر، چند مدل جدید مانند شاکمن نیز به بازار آمدهاند. با این حال، حضور کشندههای دماغدار در ایران بهطور محسوسی محدود است.
دلیل این وضعیت را باید در قوانین ابعادی و استانداردهای واردات و تردد جستوجو کرد:
-
محدودیت طول کل وسیله نقلیه (کشنده + تریلر): کشندههای دماغدار بهطور طبیعی بخشی از طول مفید را اشغال میکنند، در نتیجه طول تریلر کاهش مییابد و این موضوع ظرفیت حمل بار را پایین میآورد.
-
استانداردهای جادهای و شعاع گردش: بسیاری از جادهها و مسیرهای شهری در ایران مانند زیباترین جادههای جهان، متناسب با ابعاد کشندههای بیدماغ طراحی شدهاند.
-
زیرساخت تعمیر و قطعه: بازار قطعات، مکانیکها و خدمات پس از فروش بهطور سنتی با کشندههای اروپایی تطبیق بیشتری دارد؛ در حالیکه کشندههای دماغدار برخلاف بهترین کامیونهای چینی که عمدتاً وارداتیاند با محدودیت جدی در تأمین قطعه و سرویس مناسب مواجه هستند.
سرنوشت کامیون دماغدار در ایران
در ایران، هیچ ممنوعیت رسمی برای تردد کشندههای دماغدار وجود ندارد، اما ترکیب عوامل قانونی، محدودیتهای ابعادی، شرایط زیرساختی و سیاستهای وارداتی باعث شدهاند کشندههای بدون دماغ، بهویژه مدلهای اروپایی، گزینه غالب در بازار ایران باشند. این انتخاب، نهفقط حاصل ترجیح بازار بلکه نتیجهی تعامل میان قوانین فنی، شرایط حملونقل و الزامات اقتصادی است.
جمع بندی
کشندههای آمریکایی و اروپایی، نمایندگان دو رویکرد متفاوت در طراحی و مهندسی حملونقل سنگین هستند؛ رویکردهایی که هرکدام بر اساس نیازهای جغرافیایی، الزامات قانونی و تجربه تاریخی شکل گرفتهاند.
در مدلهای آمریکایی، تمرکز اصلی بر قدرت بالا، دوام در مسیرهای طولانی، راحتی راننده و ساختار ماژولار است. طراحی دماغدار، فضای وسیع داخل کابین و استفاده از موتورهای حجیم، این کشندهها را برای مسیرهای بینقارهای و بارهای سنگین در جادههای باز به گزینهای مطمئن تبدیل کرده است. قوانین بازتر در آمریکا نیز امکان بهرهگیری حداکثری از این طراحی را فراهم کردهاند.
در مقابل، کشندههای اروپایی با طراحی فشرده، مصرف سوخت بهینه، تکنولوژیهای هوشمند و توان مانور بالا، بهخوبی با نیازهای جادههای پیچیدهتر، شهرهای متراکم و مقررات سختگیرانه هماهنگ شدهاند. تمرکز بر کاهش آلایندگی، بهرهوری در فضا و هماهنگی با زیرساختهای محدود، این مدلها را به انتخاب اول در بسیاری از کشورها از جمله ایران تبدیل کرده است.
در نهایت، نمیتوان یکی را بهعنوان «بهتر» از دیگری معرفی کرد. هر سبک طراحی، در بستر جغرافیا، قانون، فرهنگ رانندگی و نوع بار معنای خود را پیدا میکند. درک این تفاوتها، نهفقط برای رانندگان و صاحبان بار، بلکه برای هرکسی که به صنعت حملونقل علاقهمند است، راه را برای تحلیلهای دقیقتر و تصمیمگیریهای هوشمندانهتر باز میکند.
سوالات متداول
تفاوت اصلی بین کشندههای دماغدار و بدون دماغ چیست؟
کشندههای دماغدار (Conventional) دارای موتور بیرون از کابین و در کاپوت جلو هستند، در حالیکه در کشندههای بدون دماغ (Cab-over)، موتور زیر کابین نصب شده و فضای کمتری اشغال میکند.
چرا کشندههای بدون دماغ در اروپا رایجتر هستند؟
محدودیتهای سختگیرانه در ابعاد وسایل نقلیه، طراحی فشرده خیابانها و قوانین حملونقل در اروپا باعث شده کشندههای بدون دماغ انتخاب مناسبتری باشند.
آیا کشندههای دماغدار در ایران ممنوع هستند؟
خیر، هیچ قانون رسمی برای ممنوعیت تردد یا شمارهگذاری کشندههای دماغدار وجود ندارد. با این حال، شرایط زیرساختی و مقررات ابعادی موجب کاهش استفاده از آنها شده است.
مزیت اصلی کشندههای دماغ دار در چیست؟
طراحی دماغهدار فضای بیشتری برای کابین فراهم میکند، از ایمنی بیشتری در تصادفهای جلو برخوردار است و معمولاً برای مسیرهای طولانی و بارهای سنگین مناسبتر است.
کشندههای بدون دماغ چه برتریهایی دارند؟
طول کمتر، دید بهتر برای راننده، مانورپذیری بالاتر و هماهنگی با جادههای باریک از مهمترین مزایای کشندههای بدون دماغ است.
کدام نوع کشنده مصرف سوخت کمتری دارد؟
کشندههای اروپایی بهطور معمول با تمرکز بر بهرهوری سوخت و کاهش آلایندگی طراحی میشوند و مصرف کمتری نسبت به مدلهای آمریکایی دارند.
آیا کشندههای دماغدار در ایران تولید یا وارد میشوند؟
در سالهای اخیر مدلهایی از کشندههای دماغدار مانند شاکمن بهصورت محدود وارد شدهاند. اما بیشتر کامیونهای موجود در ایران از نوع بدون دماغ هستند.